دختری در آسمان کویر

ساخت وبلاگ
امروز هوای یزد خیلی خوووبه. رفتم تو محوطه ی خوابگاه و یکم قدم زدم خیلی روحیه م عوض شد. البته سمت شقایق هم رفتم. وقتی خوابگاه شقایقو میبینم و سوئیتایی که قبلا توش بودم با اون همه خاطره یه چیزی انگار ته دلمو تکون میده. خاطرات وحشتناک میتونن آدمو اذیت کنن و بکوبونن. بعدش یکم رفتم روی تابای جلوی شقایق دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 202 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

امشب شب یلداست. از بعدظهر تا حالا بچه های خوابگاه در تکاپوی آماده سازی واسه امشب بودن. کلی شام میپختن و میوه آماده میکردند و غیره. البته به جز اتاق ما. ما الان تو اتاق سه نفریم. که یکیمونم حساب نمیشه پس میشیم دو نفر. با دو نفرم که نمیشه جشن شب یلدا گرفت. اینکه گفتم یکیمون حساب نمیشه چون یکی از هم ا دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 186 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

بالاخره دهم بهمن دفاع میکنم و خلاص میشم از دست این پایان نامه لعنتی. خیلی خستم کرد پایان نامه. خیلی زیاد. چون درآمد ندارم کلا دیگه برا ادامه تحصیل انگیزه ای ندارم. فقط دلم میخواد کاروبارم جور بشه. همین. اگه هم کارم جور نشد بتونم از اینجا برم. چقدر خوابم گرفته، اما دوست ندارم زیادی بخوابم چون اونطور دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 188 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

داشتم پاورای جلسه ی دفاعمو آماده میکردم که دلم هوای وبلاگمو کرد و گفتم بیام اینجا یکمی بنویسم. هرچند هنوز کارم خیلی مونده. فردا باید برم پاورارو نشون استاد بدم و بصورت آزمایشی براش ارئه بدم. دیگه دارم راحت میشم از دست این پایان نامه. الان که دارم مینویسم فضای اتاقو عطر گل نرگس شیراز پر کرده. این گل دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 204 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

این روزها آخرین روزهای یزد و خوابگاست. خیلی وقتا که میرم تو محوطه یا بیرون دلم میگیره، یاد روزای اولی که اومدم اینجا میفتم. انگار یک دنیا از اون روزا گذشته. تو محوطه و تو خوابگاه مریم و شقایق قدم میزنم و خاطراتمو مرور میکنم. دلم خیلی میگیره. به خاطر خیلی چیزا. هر روز داره از عمرم میگذره و من هر روز دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 233 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

الان ساعت ۰.۲۴ دقیقه سی بامداد ۱۳۹۵. آخرین روز سالیم، البته الان که شبه. دلم گرفته، عجیب دلم گرفته. دوباره سال جدید شروع میشه و من همونم. امروز مص با مامانش صحبت کرد ، نشد که بشه، دیوار امید آوار شد رو سرم. اما حتما دست خدا یه جایی هست یه حکمتی هست که اینارو میخواد برام. کاش میشد زندگی رو برگردوند. دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 198 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

از آخرین پستی که گذاشتم خیلی میگذره، خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم. الان که اومدم باید بگم پس فردا تولدمه. از آجیا کادو ‌گرفتم، مص مطمئنم برام روز تولدمو قشنگتر میکنه. دختری که زیر آسمون کویر بود حالا دیگه زیر آسمونه زاینده رود داره اینارو مینویسه. دختری که تصمیم داره به زودی بره زیر آسمون دشت. من دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 228 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

فردا قراره بریم مشهد، در حالی که من اصلا روحیه مناسبی ندارم. دیروز با مامانم بحثم شده، هم جو خونه هم حال من هم حال مامانم زیاد مناشب نیست، بحث که تقریبا دعوا بود، نمیدونم چرا پیش اومد، لعنت به من، چرا همیشه باید برای من اینطوری بشه. اونم همین شر بزنگای مشهد رفتن، دلم گرفته ، داغونم،‌کاش این اوضاع و دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 195 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

خوابم نمیبره، دقیقا نمیدونم چی میخوام بنویسم، فقط دلم واسه اینجا تنگ شد، اینجا خونه ی منه، بیشتر وقتایی که دلم گرفته اینجا میام. تقریبا داریم به اواسط تیر ۹۶ نزدیک میشیم اما هنوز تکلیف من مشخص نیست. نمیدونم بالاخره چی میشه، دوباره دو ماه باید برم یزد واسه دوره. فکر میکردم یزد دیگه تموم شد اما انگار دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 183 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46

من همچنان یزدم. آره همچنان زیر آسمون کویر. الان تخت بالا نشستم و اینو مینویسم. از زندگی خوابگاهی خسته شدم. خیلی خسته شدم. و البته محدودیت‌های دیگه ای که هست. کلی هم درس برای خوندن دارم. امیدوارم این روزا زود بگذره. همش منتظرم روزا زود بگذره.بدون شک این تعریف زندگی نیست. یا حداقل تعریفی نیست که من ا دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 200 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 7:46